من، سید حسام الدین میرکاظمی در سال ۱۳۸۰ در رشته مهندسی صنایع با گرایش تولید صنعتی وارد دانشگاه اصفهان شدم. قبل از آن یعنی در دوره دبیرستان تنها با یک شرکت اینترنتی قراردادی نوشته بودم و اینترنت را برای دوستانم و همکلاسی هایم با یوزرنیم و پسورد نام خودشان درست می کردم و این گونه اولین درآمد شخصی ام را کسب کرده بودم.
همزمان با قبولی در دانشگاه در رشته مهندسی صنایع وارد یک شرکت تولید کننده موتورسیکلت شدم. علاقه ام به حوزه بازاریابی و فروش باعث شد تا پس از مدت کوتاهی به واحد فروش شرکت بروم. وجود فروشگاه مرکزی در میدان گمرک و حضور پاره وقت من در بازار موجب شد تا از علاقه خود به بازار بیشتر آگاه شوم. این در حالی بود که در دانشگاه مشغول مطالعه واحدهایی از قبیل مهندسی تولید، برنامه ریزی تولید، تحلیل سیستم ها، حسابداری صنعتی، لجستیک و زنجیره تأمین و … بودم.
در ترم پنجم دانشگاه همزمان با فعالیت در شرکت ساخت موتورسیکلت، کسب و کار کوچکی را به صورت مستقل راه اندازی نمودم ؛ ساخت تخم مرغ های خوشبو کننده بسیار جذاب بود. نگاه و رویکرد مهندسی باعث شد که بیشتر توجه من سمت حل مباحث تولید باشد و در نتیجه دچار مشکلاتی در حوزه بازاریابی و فروش محصولات تولیدی شدم. و این آغاز یک نقطه جدید بود. پس شروع به مطالعه کتاب های بازاریابی کردم.
مقتضیات دانشجویی در آن زمان ایجاب می نمود که در انجمن های مختلف از قبیل انجمن مهندسی صنایع و انجمن لجستیک عضو شوم. اما سال سوم دانشگاه بودم که متوجه شدم نیاز آینده بازار مهارت ایران، بیشتر به حوزه بازاریابی و فروش و موارد پس از تولید مربوط می شود. تجربیات شرکت های ایرانی همزمان و پس از جنگ تحمیلی باعث شده بود کارخانه ها بتوانند محصولات را با کیفیت های مختلف تولید کنند و هرگز نیاز به تفکر بازاریابی احساس نمی شد. این موضوع باعث شد تا جستجوی بیشتری جهت شناسایی رشته های دانشگاهی داشته باشم.
نتیجه آنکه پس از اتمام رشته مهندسی صنایع، وارد دانشگاه علوم و تحقیقات تهران با هدف ادامه تحصیل در رشته مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی شدم. دیری نگذشت که با مجموعه پارک بازاریابی ایران آشنا شدم. علاقه زیادم به حوزه بازاریابی باعث مطالعه مقالات زیاد و کتاب های مختلف با عناوین استراتژی بازاریابی ، تحقیقات بازاریابی ، تبلیغات ، برند و برندسازی شد. در آن زمان اعضای هیئت علمی پارک بازاریابی ایران مشغول مطالعه بر روی مدلی تحت عنوان مدل برنامه ریزی بازاریابی و فروش سیستماتیک بودند. ارتباط میان رشته مهندسی صنایع و مدیریت بازرگانی موجب گردید بتوانم جایگاه خود را به خوبی در پارک بازاریابی ایران پیدا کنم.
مدل برنامه ریزی بازاریابی و فروش سیستماتیک ، مدلی برای ایجاد قطعیت در تصمیم گیری های بازاریابی بود. پیاده سازی اولیه این مدل در سال ۱۳۸۵ در شرکت های صنایع غذایی ، شرکت های نفت و انرژی و همچنین شرکت های قطعه سازی خودرو موجب شناخت بیشتر من از مشکلات مدیران و شرکت ها و همچنین موانع پیاده سازی تصمیمات در سازمان ها گردید. خروج دو کارخانه (لبنیات و تجهیزات پارکی و شهری) از ورشکستگی کامل به سوددهی توسط بنده و همکارانم به کمک این مدل از جمله افتخاراتم است.
در همان زمان مقاله ای با همین عنوان تهیه کردم و به منظور شرکت در مسابقه ای به وزارت بازرگانی وقت ارائه نمودم. این مقاله به عنوان مقاله برتر انتخاب گردید و از بنده به عنوان پژوهشگر نمونه سال تقدیر و تشکر شد. این موضوع موجب شد تا در همان سنین جوانی به عنوان مشاور مدیرکل دفتر ارزیابی عملکرد وزارت بازرگانی انتخاب شود.
در سال ۱۳۹۰ به دنبال ادامه تحصیل در مقطع دکتری حرفه ای در حوزه بازاریابی ، موفق شدم در مصاحبه دانشگاه ناتینگهام شعبه کوالالامپور با رتبه بالا وارد دانشگاه شوم. پس از آن نیز همکاری با اساتید مجرب در حوزه ملی و بین المللی در پروژه های مختلف در شرکت های متعدد از قبیل صنایع غذایی و دارویی ، لوازم خانگی ، قطعات صنعتی ، شرکت های ارائه دهنده خدمات و … با پشتیبانی اعضای هیئت علمی پارک بازاریابی ایران من را به مشاوری مجرب در سطح بین الملل تبدیل نمود.
علاقه مندی به برخی موضوعات مانند فرش دستباف ایران باعث حضور مستقیم من در این حوزه گردید. سرمایه گذاری در مرکز کارشناسی و بازرگانی فروش ابریشم ایران باعث شد تا بتوانم سهم خود را در توسعه صادرات غیرنفتی کشور ایفا کنم